شب یلدا و چند شب بعدش
سلام عسلم .
امروز بالاخره بعد از چند روز از نبود اینترنت اومدم برات مطالب این چند وقت گذشته را بنویسم .
مامان جون عزیزم امسال تو اولین سالی بود که شب یلدا (البته بغیر از پارسال که تو شکم مامانی بودی )پیش ما بودی و ما امسال شب یلدا رفتیم خونه ی بابا جونی شما عمه اینا هم اونجا بودن و کلی گفتیم و خندیدیم و تو با همه بازی کردی ، مانلی تو خیلی اون روز دختر خوبی بدی چونکه قبلش در طول روز کلی خوب خوابیدی و سرحال بودی به قول عمت عشق کردی و ما هم اون تو رو حسابی خوشگل کردیم و رفتیم و کلی هم ازت عکس گرفتیم و عکسای دسته جمعی هم زیاد انداختیم .
مانلی فردای اون روز من و شما و مامانی و بابایی رفتیم امامزاده عبداله سرخاک بابای بابایی و بابای مامانی و تو هم اولین باری بود که بردیم داخل حرم و تو اونجا روی پاهای خودت ایستادی و ضریح را سفت گرفته بودی و ول نمی کردی به قول عمت فکرکنم مامانی حاجت زیاد داشتی ه ه ه ه ه و لی چون اونجا مامانی چراغ زیاد داره و نورانی بود و تو هم که عاشق چراغی کلی خوشت اومده بود و منم از این فرصت استفاده کردم و ازت چندتا عکس خوشگل انداختدم ؛ تو که الهی دورت بگردم مثل همیشه با مامانی کلی همکاری کردیو گذاشتی عکسات قشنگ بشن
بعدش اونجا پیش من نشستی و من نماز خوندم و اونجا هم یک خانومی اومد به شما ویفر داد و بعدش راهی خونه شدیم ، راستی اون روز بارون خیلی شدیدی میومد در حدی که تو را گذاشتیم تو کالسکه و سایبان کالسکه خیلی خیس شده بود .
فردای ان روزم مامان جونی شما روضه امام حسین داشت و تو هم بار اولی بود که تو روضه مامانی خودت بودی و کلی اون روزم با من همکاری کردی و گذاشتی روضه به خوبی پیش بره اینم عکسش :
عصر روضه ؛ مامان جون بابا علی اونجا بود و مامانی خودتم بود و ما همگی تصمیم گرفتیم گوشهای شما رو (با نخ و سوزن ) سوراخ کنیم ، اولش خیلی پشیمون شدم وقتی بی تابیتو دیدم از این تصمیم ولی بعدش دیدم هم بهتر شد که الان این کارو کردیم هم بعداً گوشهات ممکن بود بیشتر اذیتت کنه و تو هم بیشتر بترسی خلاصه بعد کلی طاقت آوردن گوشاتو سوراخ کردیم بعدش باهات بازی کردیم و تو هم یادت رفت و فردای اون روز که روز دوم روضه مامان وجونی شما بود شما کمی حال ندار بودی ولی اذیتمون نکردی و کلی هم با مهمانها بازی کردی . ببین خودتو مامانی :
و بعدشم هرکی اومد بهت تبریک گفت .
حالا هم که من نشستم بیام بعد از چند روز برات چیزی بنویسم شما الان خوابیدی .
خلاصه مانلی من هر روز از وجود داشتن دختری مثل تو از خداوند شاکرم . دوستت دارم.
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس .
تا بعد با اتفات جدید .