مانلیمانلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

مانلی کوچک ما

اولین دندون مانلی

1391/11/2 10:09
نویسنده : rasha
657 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم

امروز بالاخره بعد از مدتی تونستم بیام برات بنویسم که طی این مدت چه خبرایی گذشته ، الانم که اومدم تو الان خوابیدی و من هم دارم برای شام کوکوی سیب زمینی درست میکنم و این مطلبم برات مینویسم.

مامانی تو این مدت شما بالاخره در تاریخ 24/10/91 اولین دندونت دراومد که مبارکت باشه ولی وایییییییییییییییییی مامانی شب قبلش ، هم تو روز مامانی رو خیلی اذیت کردی و هم شبش ( همش بهونه می گیرفتی ) خوب درد داره می دونم عزیزیم ولی ما که نمی دونستیم که برای دندونت ولی فرداش که اوندم بهت آب بدم لیوان که تق صدا داد خیلی خوشحال شدم و خستگی دیروز به طور کلی از دلم دروامد و مامانی شما هم زحمت کشید برات آش دندونی پخت و ما هم همگی رفتیم خونه بابا جون حسن و کلی خندیدیم و آش خوش مذه را هم به خودت دادیم هم همه خوردیم.

حالا بیا مامانی عکس خودتو ببین پیش کاسه آش :

از بعد اون روز دخترکم بالاخره خودت تونستی دستتو به مبلهای خونه بگیری و به تنهایی بایستی .

  راستی مانلی تو این مدت خودت دالی می کنی یعنی دستتو میزاری روی سرت  به جای چشمات بعد میگی داااااا - بعد چیزی که از دستت میوفته میگی آه ه ه ه ه ه ه یعنی آخ :)) - وقتی کسی از خونمون میره بیرون دستتو تکون میدی میگی یفت یعنی رفت - و هروقتم که آهنگی میشنوی سریع شروع میکنی به دست دستی کردن و می رقصی یعنی زانوهاتو میشکونی وهی نای نای میکنی و خودت باهاش می خونی  ؛ الهی من فدات بشم که هر روز دلمو بیشتر می بری .

کلی تو این مدت به مامانی حال دادی فقط موند که راه بیوفتی دیگه من خیالم راحت بشه که دخترم داره دیگه بزرگ میشه .

راستی عسلم فردا هم میخواهیم بریم خونه خاله بهاره پیش دوستت روژینا حالا عکس میگیرم ازتون میام برات میزارم که ببینی .

پس تا فردا فعلاً خداحافظ .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان روژینا
3 بهمن 91 23:30
در اومدن مروارید خوشگلت مبااااااااااااااااارک عزیزم البته امروز مامانی گفت دومیشم داره در میااااااااااااااااد بازم مبااااااااااااارکه راستی دلم آش خواست