مانلیمانلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

مانلی کوچک ما

خانه خاله عاطفه و پاگشای عمه مرضیه

1391/11/6 9:46
نویسنده : rasha
651 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی

الان با خستگی فراوان از مهمانی دیشب اومدم برات عکساتو با صبا بگزارم و چندتا عکسم از مهمانی دیشب

مانلی الان پیش بابات داری کلی بازی می کنی و حرف می زنی باهاش و منم همه کارامو کردم ولی متاسفانه تو امروز صبح زود مثل دیروز از خواب بیدار شدی و نگذاشتی مامانی استراحت بکنه و منم از این فرصت استفاده کردم و برات دارم مطلب مب نویسم .

عزیزم خانه خاله عاطفه تو کلی با صبا بازی کردی ولی اصلاً عصر اون روز نخوابیدی و اینقدر خوابت میومد که برای اولین بار نشسته تو ماشین تو بغل من خوابت برد و 30 دقیقیه ای خوابیدی حالا بیا عکساتو ببین:

:

الهی من که من فدای جفتتون بشم .

حالا بعد اون روزم مامانی میخواست عمه راپاگشا کنه از فردای اون روز دیگه مشغول کار شدم و کلی برای مهمانی تدارکات دیدم و تو هم دختر نازم قبلش تیپ زدی و منتظر مهمان بودی و توی اشپزخانه کمک مامانت می کردی

و اینم از شام دیشب

و تو هم تا دلت بخواد از سوپ اون شب کلی خوردی و مامان و بابا هم حال دادی که اصلاً اذیتمون نکردی

خیلی دوست دارممممممممممممممممممممممممممممم .

فعلاً عزیزم .

باییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان بهداد
6 بهمن 91 10:32
سلام مامانی. تمام عکس های صفحه یک وبتون رو دیدم . نازی چه دختر مامانی دارید. خوشم اومد ازش . معلومه که بچه ی سر به راهی هست. زنده و پاینده باشه.منم یه پسرمامانی دارم. به ما هم سر بزنید. خوشحال می شیم.
مامان نسرین
10 بهمن 91 16:05
سلام راشا جون خوبی ؟بابا چرا نگفتی وبلاگ داره دخملی که بیایم ببینیمش خب دلمون براش تنگ میشه از وبلاگ بهاره فهمیدم با اجازه لینکت کردم جیگرشو برم که ماشالله بزرگ شده به به دستتم درد نکنه چه غذاهای خوشمزه ای درست کردی
مامان روژینا
10 بهمن 91 16:21
وااااااااااااااااااای چه نفسایی فداتون بشم من ایشاا... همیشه بری گردش خاله جون بووووووووووووس به به چه میز شامی مرضیه جون کیف کردیا ببین چه زن داداش ماهی داری برات سنگ تموم گذاشته