پیشرفت های دخترم
سلام سلام صد تا سلام
امروز میخوام دخترکم از تغییراتی که طی این مدت داشتی برات بنویشم .
تو این یک ماه اخیر تو دیگه کاملاً از غذای سفره اونم کنار مامان و بابا میخوری و تا قاشقتو بهت ندم شروع نمی کنی ولی بعدش کلی تو بشقاب مامانی با غذا بازی می کنی و خودت غذا میخوری تا سیر بشی.
دیگه اینکه قشنگ بله و نه میگی اگه چیزی را بخواهی و حتی زمانی هم که دنبال پستونکت هستی می گی می می .
بعدشم تا عروسکتو بغل نکنی و یا اینکه پیشت نباشه نمی خوابی تا توی صندلی ماشین نمی شینی اینجوری بگم که از خودت جداش نمی کنی و حتی اگه دکمه پشتشو بزنم که صداش در بیاد گریه بکنه ناراحت می شی و باهاش گریه میکنی.
زمانیکه عصر میریم خونه تا صدای زنگ درو که بابات میرسه میشنوی میگی بابا و کلی ذوق میکنی از اومدنش.
جدیداً هم عاشق لاک داشتن روی ناخنهات شدی اگه پاک شده باشند میری روی میز توالت مامان لاک میاری و با اشاره ناخناتو نشونمیدی میگی بزن منم میگم بزنم میگه بله :)) فدات بشم الهی که عاشق بله گفتنتم و سرتم باهاش تکون میدی .
این ماهم که واکسن داشتی و خیلی اذیت شدی و شبش تو تب سوختی تا دو روزم کسل بودی ولی خدارا شکر بخیر گذشت .
و اینکه میایی تو آشپزخونه ضبط صوت را نشون میدی و نشون میدی که منم برات سی دی مورد علاقتو (سبزه ریزه میزه از حمید جبلی که عمو احسان برات خریده ) میزام و شروع میکنی باهاش به رقصیدن و اگه هم خاموشش کنم کلی اعتراض میکنی که دوباره روشنش کنم .
وقتی مامان مهوش میبرتت پاکعصرها تا من بیام خونه ویه تاب سواری و همش میگی تاب تاب وقتی سوار تاب هستی و بعدشم اشاره میکنی منو از کالسکه پیاده کن تاخودم کالسکه رو هل بدم .
خلاصه اینم از کارا جدیدت .
خوشحالم و کلی دوست دارم عزیزم
تا بعد که دوباه بیام اونم بعد کوتاهی مجدد موهای مانلی که فرداست و میام تا بنویسم چه کردی و کلی عکس بزارم دوباره.
بای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی.