سال نو مبارک
سلام سلام
بعد از کلی تعطیلات بالاخره من دوباره اومدم تا برای دخملکم چیزی بنویسم
عزیزم مامانی امسال طی تعطیلات ما خیلی نتونستیم جاهای زیادی بریم چونکه تو بعلت دندون درآوردن پاهات کلی سوخته بود و قبل از تعطیلات یعنی دو روز مونده به عید مجبور شدیم ببریمت دکتر و ویزیت بشی و از ترس بدتر شدن پاهات دکتر بهمون گفته بود مثل قدیما کهنه لاستیکیت کنیم و ما هم محدودیت برای این کار در هر جایی داشتیم و خیلی نمی تونستیم بریم جایی و عید دیدینی کنیم ولی با این وجود دو تا پارک بردیمت و تو کلی با گلها عکس انداختی و پیاده روی کردی چونکه برات کفش سوت دار خریدیم و تو کلی ذوق کردی و دیگه دوست داشتی همش با کفشات راه بری و قدم بزنی ،عید دیدنی هم خونه ی اقوام من (مامان راشا ) بیشتر رفتیم چونکه اقوام بابا همه رفتند سفر و خونه نبودند که ما به عیادتشون بریم و عید تبریکی کنیم و تو دختر نازم کلی عیدی گرفتی و تو این مدت بازی های زیادی کردی .
راستی تو این میان تو وقتی راه میرفتی دیگه یاد گرفته بودی بگی تاتی تاتی و ما هم کلی ذوق کردیم و همینطور خودت اگه حواست نبود به تنهایی می ایستادی و ما هم بهت میگفتی مانلی شجاع شده و برات دست می زدیم و می خندیدیم .
حالا هم چندتا عکس از این تعطیلات :
هنگام سال تحویل
وقتی مانلی شجاع می شود :
پیاده روی کردن مانلی خانوم :
پارک آبشار:
پارک شریعتی :
بازی با مهمانها :