مانلیمانلی، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

مانلی کوچک ما

اومدم باز اومدم :))

1392/8/5 9:10
نویسنده : rasha
747 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم

خیلی وقته که نرسیدم بیام برات مطالب جدیدی بنویسم از اونجایی که مامان دیگه میاد سرکار عصر هم که میرسه خونه کلی باید به کارای خونه برسه بعدشم شام و خوابیدن دوباره صبح سرکار اومدن ،

اول باید بگم که تو دیگه داری بزرگ میشه و مثل طوطی هرچی بهت میگیم داری تکرار میکنی و قشنگ صحبت میکنی .

عزیزم خیلی خوشحالم از وجودت در کنار خودم ، میخوام برات داستانی تعریف کنم یه شبی تقریباً 1 ماه پیش من و تو  داشتیم میرفتیم که باهم تو اتاق بخوابیم دم اتاق یه سوسک دیدیم و بابا را صداکردیم بیاد بکشه و باباعلی دمپایی منو برداشت و سوسک رو کشت منم شما رو بغل کرده بودم و چشمم به سوسک بود که مبادا بابا گمش کنه و شما این صحنه رو دیدی و یک ساعت گریه میکردی و میگفتی با اشاره : بابا . ا ه. ماما . جوجو (یعنی بابا دمپایی مامانو برداشت زد به جوجو ) کلی گریه کریدی و ناراحت بودی که چرا باباعلی سوسکو کشته و ماهم فکر نمیکردیم تو ناراحت بشی و کلی من و بابا میخندیدم در حین اینکه ناراحتم شده بودیم که روی ذهن تو تاثیر گذاشته بود .

در ضمن از خوبیهات برات بگم که : چند روز پیش تولد کیانا دختر خاله الهام (دوست مامان راشا ) بود و تو از زمانیکه اونجا رفیتیم (کیانا تو اتاق بازیش یه خونه بازی داشت ) ، تو توی اون خونه بازی بودی و بازی میکردی تا 11 شب و گاهی هم میومدی میرقصیدی و تو جمع و کلی دلبری میکردی و می رفتی دوباره به بازیت میرسیدی و همه میگفتی این دختر من مثل یه پرنسس کوچولو رفتار میکنه ، اونجا بود که من به داشتنت بیشتر افتخار کردم .

عزیزم الانم چند وقتی هست که مامان مهوش باید اسباب کشی کنن برن پردیس و مشغول جمع آوری وسایل خونشونه و کلی ناراحته از جابجایی و منم نگران شما هستم که باید چه کنم آیا بزارمت مهد ؟ آیا مامان مهوش نگهت میداره دوباره ؟ آیا خودم نرم سرکار؟

نمی دونم میترسم اگه برم سرکار خدایی نکرده تو رو فدای کارام کرده باشم و تو اذیت بشی . اگه نزارمت مهد و خودم خونه بشینم حوصله ی همراهی تورو تو خونه نداشته باشم . مامان مهوش بیاد نگهت داره میترسم اون اذیت بشه .

نمی دونم دخترم خواستم کمی از ناراحتیم برات بنویسم که بعداً این مطالبو میخونی بدونی که من چه قدر نگرانتم و هستم و خواهم بودم ، حالا فردا هم میخوام یک روز امتحانی بزارمت مهد و بعد ببینم همکاریت اونجا چطوریه ؟

باباعلی بهم پیشنهاد داده تا مامان مهوش وقت داره و هنوز جابجا نشده 1 ماه امتحانی بزارمت مهد ببینم شرایطمون چه جوری میشه بعد تصمیمی بگیرم که پشیمونی برامون نداشته باشه ، امیدوارم هر چی که صلاحت باشه همون بشه عزیزم من فقط خوبی برای تو رو از خدا خواستم.

دوست دارم تا بعد .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)